روانشناس بالینی کودک

درمانگر اختلالات رفتاری کودکان، مدرس دوره های فرزندپروری و تربیت جنسی کودکان

روانشناس بالینی کودک

درمانگر اختلالات رفتاری کودکان، مدرس دوره های فرزندپروری و تربیت جنسی کودکان

روانشناس بالینی کودک

درمانگر اختلالات رفتاری کودکان (اضطراب، افسردگی، بیش فعالی، پرخاشگری و ...)، برگزاری دوره های فرزندپروری با رویکرد حل مشکل و کارگاه تربیت جنسی

  • ۰
  • ۰

قسمت سوم:

در ایجاد و کاهش اضطراب عوامل فرهنگی مثل: مذهب، تحصیلات و نظام های ارزشی فرد تاثیر دارند.اضطراب گاهی بهنجار و مفید است و گاهی نابهنجار و زیان آور. این که کی و کجا اضطراب بهنجار یا نابهنجار است بستگی به علت، شدت و مدت اضطراب دارد. اضطراب می تواند مثل درد بدنی جنبه مرضی پیدا کند. که بدون علت مشخص یا به علت یک اتفاق جزیی ایجاد شود و یا اینکه بدون علت شدت یافته و ادامه یابد.

و جالب است بدانیم که منشاء اضطراب در افراد مختلف، متفاوت است. افراد در شرایط یکسان متفاوت رفتار می کنند حتی دربرابر اضطراب هم رفتارهای متفاوتی دارند مثل: تحریک پذیری،‌ بی قراری، وابستگی مفرط، مواظبت بیش از حد، محدود کردن فعالیت ها، محدود کردن حواس و ... . همه افراد چه کودک، چه بزرگسال، چه زن، چه مرد درشرایطی دچار اضطراب و نگرانی می شوند و تنها تفاوت در شدت و مهارت در کنترل آن است. و باید بدانیم که اضطراب مشروط به این که عملکرد معمول فرد را مختل نکند می تواند محرک فرد برای تلاش در جهت اهدافش شود.

مدرسه، همسالان و خانواده می تواند نقش کاهنده یا افزاینده نگرانی و تشویش را داشته باشند. بهرشکل مطالعات نشان می دهد که در سنین کودکی و نوجوانی، افراد به خاطر قرار گرفتن در شرایط خاصی اضطرابی را تجربه می کنند که عملکردهای آنها را مختل می کند و باید تحت درمان بالینی قرار گیرند. بدین منظور، اختلال های اضطرابی که کودکان و نوجوانان ممکن است با آنها دست و پنجه نرم کنند را یکی یکی به آنها با ذکر نشانه ها و نام آن اختلال اضطرابی و ارائه چند تکنیک برای کاهش و مدیریت آن اختلال اضطرابی می پردازم. در ادامه با من همراه باشید... .

مژگان حاج رسولیها

#ذهن-مضطرب-من #کودک-مضطربم

  • مژگان حاج رسولیها
  • ۰
  • ۰

کودکان مضطرب اغلب محتاط و باملاحظه هستند ولی در عین حال می توانند باعث عصبانیت نیز بشوند و برحسب هیجاناتشان و زمان، درخواست های بیش از حدی از والدین داشته باشند. و وقتی بنظر می رسد کودکی همیشه از چیزی می ترسد و در حال از دست دادن بسیاری از فرصت های زندگی اش است، بیشتر والدین از کمک های خود ناامید می شوند. حتی گاهی اینطور بنظر می رسد که کارهایی که انجام می دهید در طولانی مدت، اضطراب کودک را بدتر می کند و همچنین به دلیل اینکه اغلب مردم گمان می کنند که اضطراب "به مرور زمان از سر کودک می افتد"، بسیاری از خانواده ها قبل از اینکه راه حلی پیدا کنند، برای مدت زمان طولانی رنج می کشند. اضطراب در بین کودکان همانند بزرگسالان، یک مشکل شایع است و بسیاری از برنامه های درمانی موفق وجود دارند که توسط درمانگران حرفه ایی اجرا می شوند.

اما قبل از هر چیز می خواهم با واژه اضطراب و معنی آن در ادبیات آشنا شویم و تفاوت آن را با ترس بشناسیم. اضطراب که در ادبیات به دلهره، دلشوره، نگرانی و آشوب درونی تعبیر می شود به همراه ترس به عنوان دو هیجان منفی بیان شده اند. با توجه به تعاریف گسترده از هیجان، دو واژه ترس و اضطراب باید از یکدیگر متمایز شناخته شوند. وقتی شخصی از نظر هیجانی تحریک می شود، تجربه هایی مانند شادی، اندوه، خشم، ترس، اضطراب و ... به او دست می دهد.

ترس مجموعه ایی از هیجانات است که در هنگام روبه رو شدن با خطر در موجود زنده ظهور می کند. بررسی ها و مطالعات من نشان می دهد که ترس و اضطراب از چند جهت باهم متفاوت هستند: وقتی می ترسیم که با یک محرک تهدید کننده روبه ر می شویم و اکثر افراد همین واکنش را در آن موفقیت خواهند داشت، اما اضطراب محرک یا علت بیرونی ندارد و تنها شکایت ما از یک حالت درونی است. همچنین ترس یک پاسخ فوری به یک خطر قطعی است در حالی که اضطراب پاسخی پایدار به یک خطر یا تهدیدی مبهم است که ممکن است بروز کند. از نظر روانشناسی، اضطراب را می توان چنین تعریف کرد: ناآرامی و نگرانی ناخوشایند همراه با احساس خطر قریب الوقوع که منبع آن ناشناخته است.

برای بعضی افراد این حالت ممکن است شروع و پایان ناگهانی داشته باشد، و برای بعضی دیگر به صورت مزمن درآید. همچنین جایی مطالعه کردم که اضطراب سودمند، برای بقای حیات انسان امری ضروری است. در اصل اضطراب نوعی درد هیجانی است که همانند درد جسمانی به صورت یک فرایند هشدار دهنده عمل می کند. همانطور که درد یکی از اندام ها علامت هشدار دهنده ایی از یک آسیب است و ما را وادار می سازد تا درجستجوی علت ایجاد و آسیب و درمان آن برآییم، اضطراب نیز یک علامت حمایت کننده است. ادامه دارد...

#مژگان_حاج رسولیها

#ذهن_مضطرب_من #کودک_مضطربم #هراس_اجتماعی_نوجوانان

  • مژگان حاج رسولیها
  • ۰
  • ۰

قسمت اول:

چندی پیش یک نظری سنجی در استوری اینستاگرامم گذاشتم با این موضوع که "دوست دارید درمورد چه مشکلی در کودکان بیشتر مطلب بذارم؟" وتعداد قابل توجهی پاسخ دریافت کردم با

موضوع اضطراب که به شکل های مختلف بیان شده بودند. بررسی و مطالعه کردم و دریافتم که کودکان بسیاری از انواع اختلالات اضطرابی رنج می برند.

بله واقعیت این است که کودکان و نوجوانان بسیاری  از این اختلال ها رنج می برند، و خانواده هایشان نیز درگیر هستند. آشفتگی والدین و یا دیگر اعضای خانواده و در بسیاری موارد

سردرگمی و اینکه نمی دانند که چه کاری باید انجام دهند مشکلات کودکان و نوجوانان و خانواده های شان را افزایش می دهد و حتی باعث طولانی شدن فرایند درمان و در برخی موارد نیمه

تمام ماندن درمان است و یا گاهی رفتار والدین و اعضای خانواده در تعارض با اهداف درمان است و این موضوع می تواند باعث تشدید بیماری شود و هزینه های متعدد و زیادی به کودک و

خانواده تحمیل نماید. بررسی ها و مطالعات من به همراه تجربه کاریم نشان می دهد که اغلب کودکان از تاریکی و هیولای زیر تخت می ترسند. اما ده درصد کودکان ترس ها و

نگرانی های شدیدی مثل فوبی ها، اضطراب جدایی، حملات وحشت و هراس اجتماعی را تجربه می کنند که باعث می شود این کودکان از دوران

کودکی شان لذت نبرند و حتی از خیلی موقعیت های زندگی شان دور مانده و عقب بیفتند.

شاید سالها پیش تصور می شد که نگرانی های دوران کودکی گذرا یا بی خطر است اما الان چنین نیست و می دانیم که نگرانی های دوران

کودکی چقدر می توانند آسیب رسان باشند و در بزرگسالی بر زندگی آنان تاثیرات جبران ناپذیری بگذارد. آنچه تجربیات کاری و دانش و آگاهی من در

این رشته می گوید این است که "کودکان مضطرب چون نمی توانند به خوبی سایر کودکان از عهده کارهایشان برآیند، نگران می شوند و این حالت

براعتماد به نفس شان تاثیر درازمدتی می گذارد. #کمک_به_کودک_مضطربم #ذهن_مضطرب_من #اضطراب_و_هراس_نوجوانان

(مژگان حاج رسولیها)

  • مژگان حاج رسولیها
  • ۰
  • ۰

پشت بد رفتاری های کودکان چند عامل اصلی وجود دارد که با شناسایی آنها می توان تصمیم مناسبی برای رفتار با کودک گرفت. این عوامل شامل; 1. جلب توجه، 2. قدرت طلبی، 3. انتقام جویی، 4. احساس حقارت و بی کفایتی.

1. از آنجایی که کودکان به جلب توجه نیازمند هستند و علی رقم تمام تلاش هایش با وجود کارهای مثبتی که انجام داده اند توجه لازم را بدست نیاورده اند، برای جلب توجه کافی شروع به بد رفتاری می کنند و پیامد آن رفتار هم برایشان مهم نیست. حال اگر کودک بد رفتاری کرد و طی بررسی که انجام دادیم و به این نتیجه دست یافتیم که او فقط به هدف جلب توجه این کار را انجام می دهد، باید در زمان هایی که کار درست و مثبتی از او مشاهده می کنیم آن کارها و همچنین خود کودک را مورد توجه قرار دهیم. او را ببوسیم، به او نگاه کنیم، دستان کودک را در دستان خودمان فشار دهیم و او را نوازش کنیم، به او گوش کنیم، به او نگاه تحسین آمیز کنیم، کارهایی که انجام می دهد را به حساب آوریم، او را به خاطر رفتارهای خوبی که داشته تشویق کنیم. به تمام رفتارهای مناسبش، نظافت و تمییزی او توجه کنیم.

2. اگر رفتار بد کودک را بررسی کردیم و متوجه شدیم عامل آن قدرت طلبی است، بهتر است با کودک وارد مبارزه قدرت طلبی نشوید. زیرا کودک مدام شاهد این است که والدین نظر خودشان را درمورد او اجرا می کنند و او هم هیچ قدرتی ندارد. پس کودک با بازی مبارزه برای کسب قدرت شروع به بد رفتاری می کند.حال اگر والدین به نیاز و علت اصلی رفتار کودک توجه نکند آنان نیز درگیر این بازی می شوند و سعی می کنند با تشویق، تنبیه، خشونت کودک را وادار با ترک آن رفتار کنند. کودک معمولا در بازی قدرت شکست می خورد و انگیزه ایی می شود برای مخالفت های بیشتر او. بهتر است با یک فرمول خاص اجازه دهید کودک کاری که خودش می خواهد را انجام دهد اما بطور طبیعی باید عاقبت کارش را هم تجربه کند. در این صورت کودک هم با اراده خود کاری را انجام می دهد و حس قدرت را بدست می آورد و هم با دیدن پیامد رفتارش امکانخاموش شدن آن رفتار وجود دارد.

3. گاهی کودکان به خاطر محدودیت هایی که دارند والدین را مفصر می دانند، احساس ناکامی می کنند و دست به انتقام جویی با انجام کاری که مورد رضایت والدین نیست، می زنند. حال اگر والدین با عصبانیت برخورد کنند مسلما باعث تبدیل شدن این رفتار به یک الگوی رفتاری می شوند. در حالیکه داشتن یک چهره خنثی و بی توجهی به رفتار کودک می تواند این رفتار کودک را خاموش می کند.

4. گاهی کودک به خاطر ناتوانی جسمی خودش یا عدم پرورش عزت نفس توسط والدین احساس بی کفایتی کند و دست به رفتارهای بد بزنند. بهتر است به رفتارهای بد بی توجهی و به رفتارهای مثبت او توجه ویژه کنیم. به کودک عشق بی قید و شرط بورزید.

 

07bac1ca-85d4-4892-97d4-6b7225261163-large.jpeg

  • مژگان حاج رسولیها
  • ۰
  • ۰

در کلیپ زیر هفت روش تربیتی را مشاهده می کنید.

 

 

  • مژگان حاج رسولیها
  • ۰
  • ۰

خطرات داشتن بچه های خیلی خوب.

 

 

  • مژگان حاج رسولیها
  • ۰
  • ۰

کمالگرایی

گاهی والدین بایدهایی برای کودکان ترسیم می کنند مانند اینکه "تو باید بهترین باشی!" یا "تو نباید اشتباه کنی!". با این بایدها والدین پیامی را به کودک می دهند؛ "آنان به کودک می گویند که تو زمانی ارزشمند هستی که همه امور را به شایستگی انجام دهی و حق هیچگونه اشتباهی نداشته باشی، زیرا اشتباه تو یعنی بی مصرف بودن و بی ارزش بودنت پس تا حد مرگ تلاش کن تا در نزد دیگران ارزشمند باشی...!" حال کودک به سمت کمالگرایی هدایت می شود تا بواسطه آن بتواند احساس ارزشمندی درونی را بدست آورد. واقعیت این است که احساس ارزشمندی این کودک به کارهایی که بدون نقص انجام می دهد، گره خورده است و اگر زمانی کودک دچار اشتباه شود یا در کاری شکست بخورد این حس ارزشمندی نابود شده و جای خود را به حس بی ارزشی می دهد. این روند آنقدر ادامه می یابد تا جایی که فرد هیچ لذتی از موفقیت هایش نمی برد زیرا در اعماق وجودش با این اندیشه دست و پنجه نرم می کند که "باید بهتر از این می شد و این چیزی نیست که من می خواستم و من بی ارزشم!" به مرور فرد از درون می شکند و از عزت نفسش چیزی باقی نمی ماند و این است که آمار افسردگی و خودکشی در جامعه افزایش می یابد و چشم باز می کنیم می بینیم با جامعه ایی بیمار روبه رو هستیم، جامعه ایی که نمی داند چه می خواهد فقط می خواهد رقابت کند و به هر قیمتی به پیروزی دست یابد. رقابت های بیمارگونه ایی که هم به خود شخص و هم به اطرافیانش زخم های علاج ناپذیری وارد می کند. ویدئوی زیر بسیار زیبا کمالگرایی را به تصویر می کشد.

 


مژگان حاج رسولیها

  • مژگان حاج رسولیها
  • ۰
  • ۰

 داستان فرزندی که برای بریدن بند ناف، خودش تلاش می کند.


 

  • مژگان حاج رسولیها
  • ۰
  • ۰

جامعه سالم

               جامعه                  n8Cfj3v28niN2KQmEEEuEtMgMpyxxIL8p9VaLpeT7awUeSlWdHg_zK75rAiVwcZFQ5CWICJq0b2cexz8QCjAIJqi            سالم                                                   

جامعه نتیجه گردهم آمدن افراد زیادی است که به واسطه شرایط اقلیمی و جغرافیایی در کنار یکدیگر قرار گرفته اند. افرادی با باورها، افکار و اندیشه های مختلف. آنان در آغاز عضو یک تشکل کوچک به نام خانواده می شوند. در آن رشد می یابند و ارزش های اولیه در آنان شکل می گیرد. به مرور با گذر زمان این اعضای جدید پا به عرصه جامعه می گذارند. حالا وارد مدرسه می شوند و مدرسه دومین مکان بعد ار خانه است اما کمی بزرگتر و با حضور افراد بیشتر. آنجا قوانین دیگری حاکم است و مجریان آن قوانین افراد دیگری هستند با ارزش ها و باورهای دیگری که این ارزش ها در کنار ارزش هایی که فرد از خانواده وام گرفته است، قرار می گیرند و فرد را برای زندگی در موقعیتی وسیع تر آماده می کنند. با گذشت زمان این اعضای جدید بزرگ و بزرگتر می شوند و با افراد بیشتر در محیط دانشگاه و محل کار در ارتباط قرار می گیرند که آنان نیز صاحب ارزش ها و باورها و قوانین خاص خودشان هستند. نیک می دانیم که جامعه چیزی فراتر از این افراد نیست. فرهنگ، سنت ها و سلامت روان جامعه به واسطه این افراد رقم می خورد. باورها و اندیشه های افراد پایه های جامعه را شکل می دهد. هرچه این باورها سالم تر، انسانی تر و پر معناتر باشد آن جامعه سالم تر، بر اساس اصول انسانی و پر معناتر به سمت جلو حرکت خواهد کرد. افراد در سنین 0 تا 12 سالگی ارزش های والدین و جامعه را پذیرا می شوند و از آن پس باید خودشان نطام ارزشی خود را پایه ریزی کنند تا بتوانند به استقلال روانی برسند و بند ناف را گسسته و با ارزش های خودشان زندگی کنند. هرچه بیشتر افراد جامعه به سمت سلامت روان حرکت کنند و در مسیر استقلال روانی گام بردارند آن جامعه سالم تر و پربارتر خواهد بود. اگر خواهان احترام، آرامش، پذیرش، انسانیت و سلامت روان جامعه هستیم از خود شروع کنیم؛ ضعف هایمان را بیابیم و به نقاط قوت تبدیل شان کنیم. با ترس هایمان روبرو شویم و باورهای مان را به چالش بکشیم و خود را از زندان باورهای ناسالم رها کنیم. باورهایی که با میله های نامرئی سال هاست ما را در اسارت گرفته و زندگی مان را به یغما برده است. با خودمان صادق باشیم و درون مان را کند و کاو کنیم و تا اعماق وجودمان پیش برویم و از نو پایه های درونی مان را بریزیم. آری من یک مادرم، من یک پدرم، من یک دخترم، من یک پسرم، من یک همسرم، من یک کارمندم، من یک کارخانه دارم، من یک معلمم، من یک عضو این جامعه هستم. اگر من از نو خودم را بسازم جامعه را از نو ساخته ام. بیاییم نسلی شاسیته برای پرورش نسل بعد باشیم تا جامعه ایی شایسته و رو به رو رشد داشته باشیم. از تغییر نترسیم که آن شروع زندگی دیگری است.

به امید داشتن آرامش درون، حس رضایت و شادکامی؛ مژگان حاج رسولیها.

 

 

 

 

 

  • مژگان حاج رسولیها
  • ۰
  • ۰

چگونه باید کودکی که کابوس می بیند را آرام کنیم؟ کلیپ زیر راهکارهای مناسبی را ارائه می کند.

 

 

  • مژگان حاج رسولیها